واژه طلاق در پارسى به معناى بیزارى و جدایى کامل است و در اصطلاح حقوق طلاق عبارت است از ایقاعى تشریفاتى که به موجب آن واگذارى حق طلاق در شرایط طبیعى و غیر ظالمانه به مرد نه کاشف از بىتوجهى به زنان و نه طرفدارى از مردان، بلکه با توجه به مصالح خانواده و در راستاى دیگر ضوابط فقهى است هرچند در موارد خاصى نیز زن حق دارد از دادگاه طلاق بخواهد. اضافه بر آن که زن مىتواند با شرط ضمن عقد در پیمان زناشویى هر وقت بخواهد از مرد طلاق بگیرد.
در شریعت یهود زن حق طلاق ندارد. به مجرد اینکه مرد از زنش ناراضى باشد مطلقا مىتواند او را رها سازد. پیوند زناشویى به مجرد نیت مرد قابل گسست است و نیازى به اثبات و ابراز نیست. شرایط و تشریفات خاصى ندارد با این وجود به مردم توصیه شده تنها به هنگام عذر همسر خویش را طلاق دهند.
در دیانت مسیح براى هیچ یک از زن و مرد حق طلاق وجود ندارد و پیوند زناشویى تنها زمانى قابل گسست است که زن مرتکب زنا شده باشد. شاید عدم مشروعیت طلاق در آیین مسیحیت بدین علت باشد که زن و مرد به حضرت مریم و مسیح (ع) اقتدا نکرده و با انعقاد پیمان زناشویى جرم بزرگى را مرتکب شدهاند بنابراین لازم است به پاى این عمل ناروا بسوزند و با این بندى که خود بر خویشتن نهادهاند عذاب شوند.
طلاق در اسلام و در وقت ضرورت مشروع است ولى شارع براى آن که زندگى زناشویى زود از هم نپاشد و دامنه آن گرداب خطرناک به افراد بىگناه دیگر زیان نرساند به مجرد این که مردى از همسرش ناخرسند باشد راه طلاق را نشان نمىدهد بلکه او را به بردبارى و شکیبایى دعوت مىکند و قرآن راه جلوگیرى از جدایى زوجین را به بهترین طریق عملى نشان داده است: و ان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکما من اهله و حکما من اهلها ان یریدا اصلاحا یوفق الله بینهما و اگر ازجدایى میان آن دو (زن و شوهر) بیم دارید پس داورى از خانواده آن (شوهر) و داورى از خانواده آن (زن) تعیین کنید. اگر سرسازگارى دارند خدا میان آن دو سازگارى خواهد داد... (نساء، 35) . زیرا گاه علیرغم همه این راه حلها، برخى زندگىها به بن بست مىرسند و باید هر یک زندگى دیگرى را با زوج دیگرى از سر بگیرند.
در اسلام زن مىتواند اگر بخواهد از قید زناشویى رها شود در حالى که همسر خواهان ادامه زندگى است به گونهاى رضایت او را جلب کند و از او طلاق خلع بگیرد. اضافه بر آن که مىتواند در عقد زناشویى وکالت در طلاق شرط کند و حق طلاق را بدست آورد. اگر امروزه طلاق ظلمى در حق زن بشمار مىآید و عواقب اقتصادى واقعا دردناکى به دنبال دارد همه و همه به جهت آن است که رفتار ما در جامعه بر حسب تشریع قرآنى نیست، احکام اسلام پیاده نمىشود و اگر نظام ما جامعه ما کاملا اسلامى باشد هیچ یک از این عواقب نخواهد بود.
آقاى محمد کریمى زنجانى در مقاله خود (زن از چشمانداز فقه شیعى) مىنویسد: پس از مسئله امامت و خلافت... سه مورد زیر همواره علت اصلى و مهم جدایى فقه شیعه اثنى عشرى از فقه اهل سنت بودهاند: 1) ازدواج موقت (متعه)، 2) مقررا سخت متارکه اختیارى (طلاق) که فقه شیعه سوء استفاده از این سنت را شدیدا محدود مىکند، 3) لغو موقعیت ممتاز... ارث خویشاوندان ... در مورد طلاق یک جانبه زن مىگوید: فقه شیعه نسبت به فقه کلیه مکاتب سنى بسیار سختگیرتر است... فقه اهل سنت از ابتداى شکلگیرى دو نوع طلاق را از یکدیگر متمایز کرد یکى طلاق محمود و شرعى (طلاق السنه) و دیگرى طلاق غیر شرعى مذموم (طلاق البدعة) . اولى اظهار یک بار (صیغه) طلاق هنگام طهارت زن است که در طلاق البدعة مقررات طهر و پاکیزگى رعایت نمىشود... فقه شیعى طرق البدعة را مطلقا ممنوع دانسته... و اقوال نقف شده از امامان ... ظلمى را که بر اثر اقدام به طلاق البدعة بر زن وارد مىشود شدیدا محکوم مىکنند.
بازدید دیروز: 186
کل بازدید :296082
ای آغازگر عشق من ! ای نگارگر تمام دوست داشتنی هایم ! ای آنکه در لحظه لحظه زندگیم ، صدای پای نگاه ها، لبخند ها ، و گریه هایت ، در تار و پود ذهنم حک شده است ؛ تو را با همه پشت پا زدن هایت یاد می کنم . و به امید نگاه دوباره ات صبح ها را به شب می رسانم ...
در محضر قرآن
روانشناسی
حقوقی
وظایف مرد در برابر همسر
تاریخچه و فلسفه مهریه
تعدد زوجات
ازدواج
طلاق
خبر
گوناگون
مشق نام لیلی
یک مرد کاهی
روی پله های معبد
توکای شهر خاموش
کسی که مثل هیچکس نیست
کوثر
کاملترین مرجع آشپزی
کتاب اینترنتی آموزش آشپزی
" alt=" - به روز رسانی : 1:50 ع 86/11/26" width='85' >
" alt="لینکستان - به روز رسانی : 1:50 ع 86/11/26" width='85' >